این روند موجب شده تا تشکلهای تولیدی نقش ناچیزی در فرایند تولید و عرضه فرش داشته و واسطهها سود واقعی تولید را با کمترین زحمت بهخود اختصاص دهند.
با جلالالدین بصام، مدیر عامل شرکت سهامی فرش ایران گفتوگو کردهایم.
- چه عواملی در رکود و کاهش صادرات فرش ایرانی در بازارهای جهانی مؤثر بوده و روند در سال گذشته چگونه بوده است؟
صادرات فرش در سال گذشته حدود ۴۰۰ میلیون دلار بوده است که با وجود این میزان صادرات و فعالیت برخی کشورهای رقیب هنوز هم رتبه نخست صادرات فرش در دنیا به ایران تعلق دارد.
روند نزولی صادرات فرش دستباف ایرانی در سال گذشته نسبت به سالهای قبل کاهش چشمگیری داشته است به نحوی که میزان کاهش صادرات فرش دستباف در سال گذشته ۴ درصد و این میزان در سالهای قبل حدود ۲۰ درصد بوده است.
اقدامات انجام شده برای رونق دوباره فرش دستباف ایرانی در بازارهای جهانی از جمله عوامل مؤثر در کاهش نرخ رشد منفی صادرات فرش بوده است. گرایش صادرکنندگان به صادرات فرشهای مرغوب و متناسب با نیاز مشتریان در کشورهای هدف از جمله عوامل مؤثر در این زمینه بوده است.
- افزایش قیمت فرش بهدلیل واسطهگری و ناکارآمدی نظام قیمتگذاری و عرضه این کالا از جمله عوامل اصلی رکود فرش ایرانی است، این مشکل از چه عواملی نشات میگیرد؟
در نظام عرضه و فروش فرش، کمتر از نیمی از قیمت نهایی این کالا که به مصرفکننده میرسد سهم عوامل توزیع و فروش است. این در حالی است که عوامل متعددی در تعیین قیمت تمام شده فرش تجاری دخیل است. قمیت مواداولیه، ابزار و نقشه، دستمزد بافنده، عملیات تکمیلی تولید فرش و درصد سود توزیعکننده از جمله این عوامل است.
در خوشبینانهترین حالت باید سود توزیع فرش بین ۲۰ تا ۳۰ درصد قیمت تمام شده این کالا باشد این در حالی است که سهم عوامل توزیع از قیمت تمام شده فرشهای تجاری نزدیک به 100 درصد است.
گرچه در فرش هنری ملاک تعیین قیمت متفاوت است و براساس درجه هنری فرش قیمت آن تعیین میشود. در این نوع فرش قیمت تمام شده با قیمت فروش فرش تفاوت چندانی ندارد. این روند موجب شده تا قیمت فرشهای تجاری صادراتی به شکل غیرواقعی افزایش یافته و بهعنوان عاملی در رکود صنعت فرش در بازارهای جهانی و داخلی محسوب شود.
- نبود نقش واقعی اصناف و اتحادیهها در صنعت فرش و ضعف نظارت سازمان بازرگانی بر تنظیم بازار این کالا از جمله علل نابسامانیهای اخیر صنعت فرش است، چرا اقدام مؤثری در این زمینه صورت نگرفته است؟
با توجه به اینکه اکنون بیش از ۹۹ درصد تولید فرش کشور توسط بخش خصوصی و تعاونی صورت میگیرد، ضروری است تا در فرایند تولید، صادرات و قیمتگذاری این کالا نیز اصناف و اتحادیهها نقش واقعی را ایفا کنند اما شرایط کنونی موجب شده است تا این تشکلها توقع زیادی از دولت در صنعت فرش داشته باشند و نقش واقعی خود را ایفا نکنند.
بر این اساس بهنظر میرسد شکلگیری تعامل واقعی و مناسب بین تشکلهای صنعت فرش و مرکز ملی فرش ایران راهکار رفع بسیاری از مشکلات کنونی این صنعت است اما متأسفانه هنوز این تعامل به شکل مطلوبی شکل نگرفته است.
در زمینه تعیین قیمت فرش نیز بهتر است دولت وارد این موضوع نشود و اصناف و تولیدکنندگان به شکلی توافقی در این زمینه اقدام و وزارت بازرگانی تنها با اعمال نظر کارشناسی نه اعمال نظر حکومتی در این فرایند دخالت داشته باشد و درمواردی که اجحافی به تولیدکننده روا داشته شود نسبت به جلوگیری از آن اقدام کند.
در واقع تعیین دستوری قیمت فرش مشکلات زیادی را برای این صنعت بهدنبال دارد و موجب خواهد شد نابسامانیهای کنونی قیمت، عرضه و صادرات این کالا بیشتر شود.
بر این اساس سازمان بازرگانی نمیتواند نقشی در تعیین قیمت فرش داشته باشد چرا که فرش کالایی تجاری و هنری بوده که تعیین قیمت آن براساس ساز و کارهای ارزیابی کمی و کیفی صورت میگیرد و عواملی مانند بازار مصرف و تولیدکننده و میزان تولید در آن نقش دارند. با این روند نمیتوان قیمت این کالا را براساس دستورالعمل تعیین کرد.